توی یک کنج اتاق منم و یک قاب عکس منم و دنیایی از خاطره ها توی این کنج اتاق منم و یک فنجون خالی چای منم و یک حبه قند گوشه ء فنجون فال منم و یک برگ خشکیده توی دفتر عشق منم ویک قطره اشک خشکیده روی فرش اتاق توی کنج این اتاق بی کسی منم و یک دنیا از خاطره ها منم و یک جای خالی تو اتاق منم و یک دل تنها و غریب توی یک شهر پر از تنهایی دل من هرجا باشه بازم بی اون تنها شده دل من غصه نخور تو هم یه روز شاد میشی دل من غصه نخور چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی
باز هم ستاره به ستاره جستوجویت کردم ولی نیافتمت
از کهکشان دلسپردگی من خسته شدی که تاب ماندن نیاوردی و بی خبر رفتی؟
مهتاب کهکشان نیافتنی من
آنقدر بی تاب دیدنت شده ام که دلتنگی ام را به قاصدک سپردم
و با هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم.
روزها و شب ها به دنبال تو آمدند و تو را ندیدند.
قاصدک هم برنگشت.شاید او هم شیفته نگاه مهربانت شد.
باشد,اشکالی ندارد. تو عزیزی,اگه یه قاصدک هم از من قبول کنی,خودش دنیایی است.
کاش یاس هایی که برایت پرپر شدند و به سویت آمدند
دوست داشتنم را برایت آواز کنند. کاش باران بعدازظهرهایت تو را به یاد اشک های من بیندازد.
نازنین,هر پرنده سفرکرده ای از تو می خواند.
و هر غنچه ای که می شکفد نام تو را به زبان می آورد.
نیم نگاهی به روزهای تنهایی ام کن و لحظه های زرد و بی صدای مرا تو آبی و ترانه باران کن.
بگذار باز هم قاصدک ترانه های من در هوای دلتنگی تو پرواز کند.
همین حوالی بی قراری ها باز هم گل های بی تابی شکفته زیبا
امشب,شام غریبانه عاشقانه من و تو است.
به یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره ,وجودم آب می شود .
تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد
مهربانی باران
یادم کن در هر شبی که بی ستاره باشد.
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید بخواند راز پنهانم
که اورا دوست میدارم
که او هرگز نگاهم را نمیخواند
به برگ گل نوشتم من. تورا من دوست میدارم
ولی افسوس . او گل را به زلف کودکی آویخت
تا اورا بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به گوش او سلام من رسان وبگو
تو را من دوست میدارم
ولی افسوس چو مهتاب روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی مه بپوشاند
صبا را دیدم و گفتم : صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم
تو را من دوست میدارم
ولی افسوس و صد افسوس
ز ابر تیره برقی جست
که تا صد را میان ره بسوزاند
کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس
او هرگز نمیداند...
ولی افسوس....
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم
چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من
پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی
اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...
Click this bar to view the original image of 700x700px and 82KB.
نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..
هر روز تکراریست
صبح هم ماجرای ساده ایست
گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند
عمر من قد نمیدهد
به سفرت بگو کوتاه بیاید
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام ...!
آن شب ...
که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...
تماشا می کرد ...
عاشــقـــانه تر ..
سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... !
دانستم..
تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!
Click this bar to view the original image of 640x470px and 43KB.
من کویر خسته ام تویی نم نم بارون
دلم برات تنگ شده کجائی ای مهربون . .
Click this bar to view the original image of 700x435px and 102KB.
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست
Click this bar to view the original image of 501x497px and 33KB.
همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !
نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...
نـ ماندن ِ تو ...
.
.
.
کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ
و خبــری مـی داد از
نـ رفتن ِ تـــو ..
کاش میدانستی
لحظه هایم
بی تو تنهاست....
امید وصــل تـــو نگذاشت تا دهـــم جان را
وگـــر نه روز فراق تـــو مردن آســـان بود
خاطراتــــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم
و یک به یک ، عکسها را با نگاهــــ ــ ـم می نوشم
عکسهـای دوران کودکیــــــ ــــ ـم طعـــــم خوبـی دارنــد ....
Click this bar to view the original image of 600x600px and 39KB.
" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..
بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ
با این همه بنــد
چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..
Click this bar to view the original image of 700x468px and 38KB.
هوایت که به سرم می زند
دیگر در هیچ هوایی،
نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است
هوایِ بی توئی!
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟
انکارش ...
من تو را نمی سرایم !..
انگـــار
آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم
همین سکوتـــــــــ ـــــــــــ اجباری سـتــــــ ــــ ..
در بدرقــــــه چشمان تو نمیتوان غربت را فراموش کرد و
کوچــــــه سرارسر میشود از وداعی عاشقانــــه...
Click this bar to view the original image of 700x444px and 40KB.
دلِسبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..
و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..
Click this bar to view the original image of 566x510px and 65KB.
گـل یا پــوچ؟
دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن
بگذار فقط تصــــــور کنم ..
که در دستانتــــ
برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
" تـــو "
دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،
کلمه ی کـــوتاهی
کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..
جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و
ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـے مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوے!
خـبری از دل تنـگـے ِ تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاے جهان جا دارے ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!
در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ،
در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ،
همیشه دلتنگ توام ...
Click this bar to view the original image of 523x339px and 32KB.
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد
یا باید خانه مان را عوض کنم
یا پستچی را
تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |