افسوس که روزگار بر خلاف ارزوهایم گذشت افسوس......
چرا وقتی میروی همه جا تاریک میشود؟ انگار از اول مرده بودم، وترسیده بودم، وتو هم نبودی، نه اینکه گریه کنم،،،نه فقط دارم تعریف میکنم،چرا بغض کرده بودم، وآرام نمیگرفتم،،، دلتنگیام را به کی بگویم وقتی نیستی؟ تا کجا راه بروم تا تمام شوم؟ مثل یک جاده نیستی که! همین
من هم عادت نمیکنم
نوشته شده در شنبه 90/7/9ساعت
4:43 عصر توسط الهه نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |