چیزی نگو قسم نخور تموم حرفات یه دروغه کسی نگفت خودم دیدم خونه قلب تو شلوغه چیزی نگو !لیاقت ات عشق مقدسم نبود حس میکنم نبودی و بودنتم یه قصه بود تو دیگه مردی و این حرف آخره بزار عشق تو از خاطرم بره فکر میکردم قلبت ماله منه اما انگار صد شاخه میپره اسمت و پاک کردم از تو دفترام بیخودی قسم نخور دیگه سخته برام تو رو باور داشتم و میخواستمت چرا آتیش کشیدی همه باورام کسی نگفت بهم من خودم دیدم اما راستش و بخوای یه چیزی نفهمیدم چرا وقتی تو رو از عشق خالی دیدم جای گریه به حالت میخندیدم شایدم واسه اینه که دیگه بی ارزشی واسه همه عروسک نمایشی تو که میگذری ساده از این همه عشق لیاقت نداری با من باشی ................. همیشه آخر مطالب مینوشتم فرزان عاشقانه دوستت دارم اما الان چی ؟؟؟؟ آیا جایی برای این عبارت گذاشتی ؟؟؟؟؟ آیا اصلاْ مشتاق شنیدن هستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |