... نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی ... ... پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست ... ... نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من ... ... به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را که شاید اندکی آرام گیرد دل ... ... دلم تنگ است ... ... وتنهایم و تنهایی به لب آورده جانم را... ... بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا ... ... تلنگر می زند بر من و می گوید به من نزدیک نزدیکی ... ... به دنبال تو می گردم به سویت پیش می آیم ... ... چه شیرین است پر از احساس یک خوشبختی نابم ... ... پر از امید سبز خواب دیدارم و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم ... ... و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد ... ... من دوستت دارم ...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |