مگر نه اشک، زیباترین شعر و بیتاب ترین عشق و گدازانترین ایمان و داغترین اشتیاق و تبدارترین احساس و خالصترین گفتن و لطیفترین دوست داشتن است که همه، در کوره یک دل، به هم آمیخته و ذوب شدهاند و قطرهای گرم شدهاند، نامش اشک؟ یک انسان یا باید یا برود و این هر دو از معنی برایم تهی شده است و دریغ که راه سومی هم نیست خداوندا! به هر آنکس که دوست میداری،بیاموز که عشق از زندگی کردن برتر است و به هر آنکس که بیشتر دوست میداری، بچشان که دوست داشتن ازعشق والاتراست. امشب می خواهم اشک نریزم این بار... بارانی هم نمی بارد تابغض گلویم بشکند بغضم میگیرد اما... ابریست آسمان دلم اما نه ابر بارانی ، و من هنوز بغض را فرو میدهم به خاطر آرامشی که ارزانی ام داشتی از تو ممنونم به خاطر رفع همه ی دغدغه ها و امنیتم از تو ممنونم به خاطر جسم سالم و نشاط و شادابی ام از تو ممنونم به خاطر نیت پاک و قلب مهربانم از تو ممنونم به خاطر آگاهی و دانایی ام از تو ممنونم به خاطر گذشت و بخششم از تو ممنونم مهربان خدای خوب من به خاطر امیدواری به لطف بی پایانت از تو ممنونم به خاطر رزق و روزی حلالم از تو ممنونم به خاطر همنشینی با خوبانت از تو ممنونم به خاطر خانواده خوبم از تو ممنونم به خاطر توفیق بندگی ام از تو ممنمنم به خاطر زندگی جدیدم از تو ممنونم به خاطر میل به تحول و تولد دوباره ام از تو ممنونم به خاطر وجود شکرگذار و سپاسگذارم از تو ممنونم ای خالق دلسوز و مهربان از تو برای همه آرامش الهی می طلبم برای همه سلامت و تندرستی می طلبم برای همه دلی شاد و قلبی مهربان می طلبم برای همه گشایش امور می طلبم برای همه توفیق هدایت الهی می طلبم برای همه معنویت روز افزون می طلبم خدای قادر من هم اکنون به لطف بی کرانت همه چیز و همه کس توانگرم می سازد و باور دارم قدرت بی پایان تو و دست مهر و یاری ات به همراه لطف سرشارت از بهترین و رضایت بخش ترین راه ها در همه مسائل زندگی به یاری ام می شتابد پس آسوده خاطر ، اداره عالی همه ی امورم و گشایش همه مسائلم را به اراده قدرتمند تو می سپارم . بارالها به تو قول می دهیم و به سر این تعهد می مانیم که هر روزمان به لطف توفیق تو بهتر از روز قبل باشد . نه برداشت منفی کنیم و نه کلام منفی بر زبان بیاوریم و نه ناسپاسیت کنیم . در این زمانه ی بی های و هوی ِ لال پرست برای این همه ناباور خیال پرست؟ چگونه رقص کند ماهی ی زلال پرست؟ به پای هرزه علف های ِ باغ ِ کال پرست کمال ِ دار، برای ِ من ِ کمال پرست به تنگ چشمی ی نامردم ِ زوال پرست
دلم میگیرد اما .... نه خدا در همین نزدیکیست
"نبایدگریست"
در این بی نهایت شب همه چیز وارونه است
از امشب دیگر هیچ چشمی چشم به راهم نیست
قلب حساسم تا به حال اینقدر پر نبوده است از احساس بی احساسی
"و نباید گریست"
همیشه نوازش آرام برگهای پاییزی ،در باد آرامم میکرد
نمیدانم اما چرا امشب حتی نسیم هم نمی وزد
شب سیاهتر میشود ومن بیدارتر
حس غریبی است ، واشکهایم فرومی ریزد.
خوشا به حالِ کلاغان ِ قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
به شب نشینی ی خرچنگ های ِ مُردابی
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
رسیده ام به کمالی که جُز اناالحق نیست
هنوز زنده ام و زنده بودنم خاریست
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |