دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است… دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد … دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند… دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد… دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد… دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد … دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست… دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده… دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است… دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است… دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است… دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است… دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست… دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند… دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست… دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است… دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است… دلم برای کسی تنگ است جا برای من گنجشک زیاد است... ولی... به درختان خیابان تو عادت دارم...
- شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی، اما حال که به آن دعوت شدهای تا میتوانی زیبا برقص ...
جوانی که فراموش میکند شاخه گلی به محبوبش بدهد سرانجام وی را از دست خواهد داد... مردی می خواست زنش را طلاق بدهد دوستش علت راجوی اشد و او گفت:این زن از روز اول همیشه میخواست من را عوض کند مراوادارکرد سیگارو مشروب راترک کنم.. لباس بهتر بپوشم.قماربازی نکنم.درسهام سرمایه گذاری بکنم وحتی... مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم! دوستش گفت: اینها که میگویی که چیز بدی نیست! تو کـــوچه ای که ســـوت و کوره نـــگاه من زچـــشمی دوره منتظر فـــرشـــته بودم اون کـه تـو تاریــــکی یه نــوره ســــال های ســـال مـــــیگردمو پـــیدا نمـیــــکــنم نشــــــونه نه راه پیـــش دارم تــــــوکـــوچه نه راه بــــــرگشــت بـه خـونه اســــــیره کــــوچه ها شدم پـــــیاده خســــــــته شد دلــــــم از این کوچـــــه به اون کوچـــــه نمیدونم کجـــــا برم راه خـونـــــه گم کردمــــــو سرگـــردونو پریـــــشونم آه ای خـــــدا برس به داده هم این دلــــو هم این جـــــونم
مرد گفت: ولی حالا حس میکنم که دیگر این زن در شان من نیست...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |